Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - روزنامه هفت صبح - احمد رنجبر: همراه با شبنم مقدمي درباره فيلم کودکانه «شکلاتي» که روزهاي پاياني اکران را سپري مي کند. از او درباره مواجهه بازيگران حرفه اي با سينماي کودک، چگونگي دستيابي به دنياي بچه ها، سختي هاي کار در اين ژانر، مشکلاتي که در توليد و اکران اين دست فيلم ها وجود دارد و.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. ميپرسيم.
تا اينجاي سال سه فيلم از شبنم مقدمي اکران شده با سه دنياي کاملا متفاوت. «آباجان» که به تازگي نسخه خانگي اش هم به بازار آمده، درامي اجتماعي است با داستاني از سال هاي دهه شصت. چالش مقدمي در اين فيلم صحبت با لهجه ترکي و ترسيم شمايلي باورپذير از يک زن خانه دار، با مختصات بانوان سال هاي دهه شصت است. از اين بازيگر تابستان امسال کمدي «اکسيدان» اکران شد که هم کلي حاشيه داشت و هم به فروش 11 ميليارد توماني دست يافت.
نقشي که مقدمي در فيلم حامد محمدي بازي مي کند، تفاوتي اساسي با نقش هاي کارنامه اش دارد. او زني است ميانسال و ثروتمند که دلبسته مردي جوان شده. تضاد موقعيت و اغراق هاي رفتاري و فيزيکي کاراکتر بخشي از کمدي «اکسيدان» را شکل مي دهد. خانم مقدمي از يک ماه پيش فيلم کودکانه «شکلاتي» را روي پرده دارد. چالش اساسي او در فيلم سهيل موفق، شکل دادن به نقشي است که اقتدار، مادرانگي، جذابيت و رنگي از کودکي داشته باشد. مقدمي به خوبي از پس ريزه کاري نقش برآمده و البته اين تلاش در جشنواره کودک اصفهان به چشم داوران آمد.

فيلم اکسيدان
او به خاطر «شکلاتي» ديپلم افتخار بهترين بازيگر را به دست آورد. درباره اين فيلم با شبنم مقدمي گفت و گو کرده ايم و علاوه بر آن نقبي زده ايم به وضعيت سينماي کودک، چرايي کمرنگ بودن بازيگران چهره در فيلم هاي کودک و چند نکته ديگر. اين را هم اضافه کنيم که شبنم مقدمي «درساژ» و «خجالت نکش» که دو فيلم با دو موضوع کاملا متفاوت هستند را بازي کرده تا روند تنوع کارنامه اش ادامه داشته باشد.
در کارنامه شما فيلم و نقش متنوع، زياد ديده مي شود ولي جاي يک فيلم کودک (که تمام و کمال براي اين گروه سني باشد) خالي بود. وقتي سهيل موفق پيشنهاد داد، مي خواستيد کارنامه تان را تکميل کنيد يا واقعا دلتان با بچه ها بود؟
حتما و صد در صد دلم با بچه ها بود و هست، من براي تکميل کارنامه و پرونده ام، کاري را که دوست نداشته باشم، انجام نمي دهم. بچه ها را دوست دارم و کارکردن برايشان و کنارشان برايم لذت بخش است. از سويي هم، نيت گروه سازنده اين بود که فيلمي بسازد که بچه ها از ديدن آن لذت ببرند و چيزي هم ياد بگيرند، اين هدف را دوست دارم، گرچه به رغم همه زحمات، فيلم به موقع و درست ديده نشد.
طبيعتا بازيگر به عنوان يکي از عناصر اصلي و مهم، وقتي جلوي دوربين يک فيلم کودکانه مي رود بايد به دستور زباني برسد که ابتدا مورد پسند کودکان باشد. دنياي شخصيت را چطور پيدا کرديد؟
راستش اين است که دريافتن دنياي درون بچه ها، برايم سخت نيست، کودکانگي هايم را حفظ کرده ام و اجازه ندادم که گذر ايام، و سختي بزرگسالي کودک درونم را بکشد. بنابراين به قول مولانا «چونک با کودک سر و کارم فتاد/ هم زبان کودکي بايد گشاد» را بلدم. مي توانيد از بچه هايي که در «شکلاتي» با من بودند بپرسيد. اندازه آنها شدن را بلدم.

فيلم شکلاتي
کاراکتري که بازي مي کنيد ابتدا شخصيتي جدي و مقتدر است که قوانين چارچوب بندي شده اش نسبتي با دنياي سرخوش و رهاي کودکان ندارد. آرام آرام اما با بچه ها همراه مي شود و گويي يکي از آن ها است. پروسه تغيير تدريجي شخصيت را مي شود توي بازي تان ديد. برداشت ما درست است که اين نوع بازي سهل و ممتنع است؟
نه برداشت تان درست نيست! و سهل و ممتنع در بازيگري وجود ندارد. راجع به بازيگري به معناي حرفه اي و صحيح آن صحبت مي کنيم البته. شخصيتي که طراحي کرده بودم، درواقع تلاش مي کرد، به نوعي مفاهمه با کودکاني که به هر دليل با آنها سر و کار داشت برسد. با خواسته هايشان تا جايي که ممکن است همراه باشد و در عين حال جهت مديريت کردن اوضاع و احوال گاهي ناچار است سخت تر عمل کند. اما اگر دقت کرده باشيد، خانم مرمري قصه، کودکي پنهاني در گفتار و رفتارش هست، که سعي در کنترل آن دارد.
پيش از اين تجربه همبازي شدن با بچه ها را داشته ايد اما دنياي «شکلاتي» متفاوت است. از بده بستان با آن ها مي گوييد؟ از يک جايي به بعد انگار دوربين را فراموش کرده ايد و با هم راحت هستيد.
پاسخ اين سوال تان در جواب سوال هاي قبل هست. من خودم را در دنياي بچه ها رها مي کنم و با آنها و دنياي شان يکي مي شوم، غير از اين باشد، با کودک و براي کودک کار کردن ممکن نيست.
نياز به يادآوري نيست که حساسيت ها در فيلم هاي کودکانه دوچندان است. نه تنها موضوع مطرح شده که ديالوگ هاي به ظاهر ساده، نوع بيان، نوع حرکت و... تاثيري عميق روي بچه ها دارد. احيانا با اين دغدغه مواجه بوديد يا خودتان را به کارگردان سپرديد؟
همه مواردي که اشاره کرديد، چه در زمان دورخواني هاي پيش از شروع فيلمبرداري با سهيل موفق و چه پيش از آن در زمان نگارش متن، مورد توجه ويژه قرار داشت. حواس مان جمع بود که جمله اي، رفتاري، يا نکته اي وجود نداشته باشد که کوچکترين تاثير منفي بر بچه ها و دنيايشان بگذارد. اين حساسيت ها در تمام طول فيلمبرداري وجود داشت.

«شکلاتي» چند مشخصه دارد. نکته مهم آن، تلاش براي دادن اعتماد به نفس به بچه ها است. از آن سو روي بدبختي ها دست نگذاشته بلکه قهرمان اصلي يک زندگي شيک و لاکچري دارد. اين مدل فيلم ها در هاليوود زياد ساخته مي شود. حتما موافقيد که بچه هاي ما به اين دست فيلم ها بيش از پيش نياز دارند، درست است؟
بله با شما موافقم، همان طور که مي دانيم امروزه دسترسي به محصولات فرهنگي خارجي، اقسام فيلم و کارتون براي بچه ها، به سادگي ممکن است؛ فيلمي که ما براي کودک توليد مي کنيم، درواقع بايد آنقدر کيفيت داشته باشد که بتواند آنها را جذب کند، تا کمتر سراغ نمونه هاي خارجي بروند. رقابتي که خودمان هم مي دانيم، ممکن نيست اما مي شود تا جايي که در توان مان هست، تلاش کنيم تا چشم و نظر کودکمان را به سمت و سوي آثاري جذب و جلب کنيم که از دل فرهنگ خودمان بيرون آمده.
اتفاق مثبت ديگر اينکه «شکلاتي» از بازيگران حرفه اي مثل شما بهره گرفته. باز هم اين مدلي است که آن طرف زياد کاربرد دارد ولي سينماي کودک ما گويي ابا دارد سراغ بازيگر حرفه اي و مطرح برود. به نظر شما دليل اين نگرش چيست و چه پيامدي دارد؟
من قبول ندارم که سينماي کودک سراغ بازيگر حرفه اي نمي رود، اگر مرور کنيم با هم، حضور حرفه اي ترين ها را شاهد هستيم؛ خانم سوسن تسليمي، خانم معتمدآريا، آقاي کيانيان و خيلي هاي ديگر... البته، اينکه سينماي کودک، به رغم همه شعارها رونق سال هاي قبل را ندارد، شايد باعث شده سازندگان کمتر به خود اجازه پيشنهاد دادن به حرفه اي ها را بدهند. سهيل موفق وقتي پيشنهادش را با من مطرح کرد، با اين چشم انداز همراه بود که قرار است با ساخت اين فيلم قدم مثبتي برداريم براي بازگشت به دوران طلايي سينماي کودک، زماني که «گلنار» و «پاتال» و «سفر جادويي» و... براي بچه ها ساخته مي شد.
راستش من هم با آرزويش همراه شدم، تا قدمي هم من برداشته باشم. شرايط اکران و پخش و تبليغات، آنقدر بد بود که همه انديشه و آرزوها برباد رفت... فيلم با تعداد کمي سينما، در مدت کوتاهي که شامل زمان آلودگي هواي تهران و زلزله کرمانشاه و تهران و... هم مي شد، اکران شد و آنقدر که انتظار مي رفت ديده نشد. به هر حال فيلمي که در جشنواره کودک، 9 سانس فوق العاده گرفته بود، بايد بيش از اين مورد توجه قرار مي گرفت. خب، منِ بازيگر، اگر بارِ بعد پيشنهاد فيلم کودک داشته باشم، حتما به اين فکر خواهم کرد که زحمتي که مي کشم آيا هدر نمي شود؟ حتما مي دانيد بودجه اي که فيلم هاي کودک دارند، آنقدري نيست که بازيگر حرفه اي بتواند دستمزد واقعي اش را دريافت کند، بنابراين، کارکردن در فيلم سينمايي براي کودکان، براي بازيگر به قولي نه دنيا دارد و نه آخرت!

راستي چرا تا قبل از «شکلاتي» فيلم کودک بازي نکرده بوديد؟ و اگر پيشنهاد باشد اولويت اولتان براي پذيرش هست يا نه؟
پيش از شکلاتي هم فيلم کودک دارم. قصه من و دوچرخه بابام به کارگرداني فياض موسوي، در همين جشنواره کودک هم بود در چند جشنواره جهاني هم خوش درخشيد. من هم جايزه سرو نقره اي بهترين بازيگر تلويزيون را همان سال گرفتم براي همين فيلم. راجع به حضور دوباره در فيلم هاي سينماي کودک هم راستش، اميدوارم سينماي کودک به گونه اي احيا شود که مثل سال هايي که «مشق شب» و «باشو غريبه کوچک» و «گلنار» و «خانه دوست کجاست» و... توليد مي شد، دل همه مان بلرزد براي حضور در اين فيلم ها.
اصولا با سهيل موفق براي رسيدن به شرايط مطلوب چالش داشتيد؟
اصولا از آن دسته بازيگراني هستم که تلاش مي کنم با کارگردانم به تعامل برسم. سهيل موفق، سينماي کودک را خيلي خوب مي شناسند. درواقع فرزند همين سينماست پس کاملا براي بازيگر قابل اعتماد بود. با هم خيلي زود به نقطه مشترک رسيديم. پيشنهادپذير است و خوش اخلاق، بنابراين همه چيز خوب پيش رفت.

کودکي شبنم مقدمي
دسترسي بچه ها به فيلم و سريال هاي روز آسان شده و قاعدتا سليقه شان تغيير کرده و سخت پسند شده اند. در اين شرايط به عنوان يک بازيگر صاحب تجربه، سينماي ما براي بچه ها چه کار مي تواند بکند؟
به نظرم آن کسي که مي تواند فکري راجع به اين قضيه کند و راهکاري ارائه دهد، بازيگر نيست! اين موضوع بسيار اهميت دارد و بايد گروهي کارشناس زبده روي آن کار کنند، تا همين حال هم دير کرده ايم! چيزي که مسلم است، اينکه سالي يک بار يک جشنواره اي برگزار شود، اسمش «کودک» باشد، تعدادي فيلم هم که به هزار سختي خود را به آنجا رسانده اند، در چند نوبت محدود اکران شوند و بعد از آن يا نمايش عمومي نگيرند و يا با تعداد محدودي سينما اکران شوند، نمي شود راه مقابله با اين همه محصول فرهنگي خارجي که از در و ديوار مي ريزند روي سر بچه هاي ما!
خانم مقدمي، رابطه تان با فيلم هاي کودک روز دنيا و مشخصا انيميشن چطور است؟
فيلم ها و کارتون هاي روز را تا جايي که ممکن باشد مي بينم. گفتم که کودکي هايم هنوز زنده اند.
همسفر با بچه ها
ستاره هايي که فيلم کودک بازي کرده اند؛ حضورشان چه تاثيري داشته است؟
فاطمه معتمدآريا
فعاليتش را با کارهاي عروسکي شروع کرد و نامش به عنوان يکي از عوامل اصلي، به «مدرسه موش ها» گره خورده. معتمد آريا وقتي هم به عنوان بازيگري مطرح شناخته مي شد، چند باري به سينماي کودک گريز زد که حاصلش سه فيمل سينمايي شد: «کلاه قرمزي و پسرخاله، يکي بود يکي نبود و کلاه قرمزي و سروناز» در اين سه فيلم هم نقش او پررنگ است و هم با نوع بازي اش بخشي از موفقيت فيلم ها را رقم زده. کيفيت بازي او نيز بالا است و نقش در راستاي فهم کودکانه است.

ليلا حاتمي
سال 80 و در حالي که ليلا حاتمي به عنوان چهره هاي محبوب شناخته مي شد، مرضيه محبوب براي فيلم «مرباي شيرين» سراغ او رفت. اين فيلم براساس داستان هوشنگ مرادي کرماني ساخته شد. حاتمي در «مرباي شيرين» نقش مادر بچه اي باهوش را بازي مي کرد و بازي اش بايد هم در تقابل با بچه فيلم و هم براي بچه هايي که مخاطب آن هستند، مطابق با استاندارد باشد. حاتمي توانست تصويري باورپذير از يک مادر مقتدر و مهربان به نمايش بگذارد.

ترانه عليدوستي
تلاش ترانه عليدوستي براي شکل گيري يک اتفاق نتيجه نداد. قرار بود اولين انيميشن- رئال سينماي ايران فيلم ويژه شود اما نشد. هاتف عليمرداني و محمد لطفعلي کم تجربه بودند و قصه اي که براي «راز دشت تاران» نوشتند کم ملات. با اين حال ترانه عليدوستي براي بازي رد آن وسوسه شد و يکي از نقش ها را پذيرفت. فيلم مورد توجه قرار نگرفت و بازي عليدوستي تبديل به يکي از بدترين هاي کارنامه اش شد.

کريمي و فرخ نژاد
گذر نيکي کريمي و حميد فرخ نژاد هم به سينماي کودک افتاده است. اين دو بازيگر سال 88 در فيلم «همبازي» بازي کردند که غلامرضا رمضاني کارگرداني اش را برعهده داشت. جواد عزتي هم در فيلم بود اما آن زمان هنوز به موقعيت امروز نرسيده بود. با اين حال بار کمدي فيلم را بر دوش کشيد و عامل جذابيت آن بود. تلاش کريمي و فرخ نژاد در «همبازي» نتيجه داد و آن ها موفق شدند در راستاي دغدغه و منظور فيلم بازي کنند؛ در نقش يک زن و شوهر.

امين حيايي
سيد جواد هاشمي سال 90 «آهوي پيشوني سفيد» را ساخت و يکي از نقش هاي اصلي را به امين حيايي سپرد. اين فيلم براساس قصه هاي عاميانه ساخته و حيايي نقش آقا موشه را بازي مي کرد. او در جان دادن به نقش موفق عمل کرد و بازي اش در اين نقش فانتزي قابل قبول بود. «آهوي پيشوني سفيد» از بازيگران مطرح ديگري مثل محمدرضا شريفي نيا، گوهر خيرانديش و امين زندگاني بهره مي برد. چندي پيش نيز قسمت دوم آن ساخته شد.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۴۴۴۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازیگر ارباب حلقه‌ها درگذشت

هیل نخستین بار سال ۱۹۸۲ با نام یوسر هیوز در مینی سریال «پسرانی از مواد سیاه» آلن بلیزدیل بازی کرد و با آن به شهرت رسید. همان سال، او نقش گروهبان پاتنم را در فیلم «گاندی» به کارگردانی ریچارد آتنبرو بازی کرد. هیل در چندین سریال تلویزیونی بریتانیایی دهه ۷۰ و ۸۰ هم ظاهر شد که «من، کلودیوس»، «اتاق‌ها» و «روباه» از جمله آن‌ها هستند.

به گزارش مهر به نقل از ورایتی، سال ۱۹۹۷، هیل نقش کاپیتان اسمیت را در فیلم «تایتانیک» جیمز کامرون که برنده ۱۱ جایزه اسکار شد، بازی کرد. او سپس به مجموعه «ارباب حلقه‌ها» پیتر جکسون پیوست و در «دو برج» و «بازگشت پادشاه» در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ در نقش پادشاه تئودن ظاهر شد که فیلم دوم نیز ۱۱ جایزه اسکار دریافت کرد. به این ترتیب هیل در ۲ فیلم از ۳ فیلمی که بیشترین جوایز اسکار را تا به امروز دریافت کرده‌اند، بازی کرده است. فیلم سوم که این رکورد را دارد «بن هور» است.

هیل سال ۲۰۱۵ در نقش دوک نورفولک، عموی آن بولین در مینی سریال «تالار گرگ» بازی کرد. این سریال هم برنده جایزه بفتا برای بهترین سریال درام شد.

برنارد هیل متولد سال ۱۹۴۴ در منچستر بود و در طول دوران بازیگری خود که بیش از پنج دهه را دربرگرفت، در فیلم‌های مهم دیگری، چون «رویای یک شب نیمه تابستان» (۱۹۹۹)، «جنایت واقعی» (۱۹۹۹)، «شاه عقرب» (۲۰۰۲)، «والکری» (۲۰۰۸) و صداپیشگی در انیمیشن «پارا نورمن» (۲۰۱۲) حضور داشت.

آخرین نقش آفرینی وی در کنار مارتین فریمن در درام پلیسی «پاسخ دهنده» است که پخش فصل دوم آن از همین هفته در شبکه یک بی‌بی‌سی شروع می‌شود.

دیگر خبرها

  • نماینده اصلح باید شناخت کافی از دغدغه‌های مردم داشته باشد
  • آخرین عکس از این روزهای رضا رویگری
  • بازیگر «نون خ»: چند بار تا مرز خفگی رفتم
  • «برنارد هیل» درگذشت
  • بازیگر ارباب حلقه‌ها درگذشت
  • بازیگر مطرح تایتانیک درگذشت
  • برنارد هیل درگذشت
  • «برنارد هیل»، شاه «تئودون» ارباب حلقه ها درگذشت
  • درگذشت بازیگر «تایتانیک» و «ارباب حلقه‌ها» در ۷۹ سالگی
  • بازیگر تایتانیک و ارباب حلقه‌ها درگذشت